به نظر شما وبلاگ را در چه موضوعی گسترش دهیم ؟

فزایش تورم در آستانه آزاد سازی قیمت‌ها در ایران

بازار

بانک مرکزی ایران گزارش داده که نرخ تورم در مهرماه افزایش پیدا کرده و میانگین تورم در دوازده ماه گذشته به ۹.۲ درصد رسیده است.
این در حالی است که در ماه‌های اخیر نرخ تورم رو به کاهش بود و در فاصله دو سال از مرز ۲۶ درصد به حدود ۸.۸ درصد در مرداد ماه رسیده بود.
گزارش جدید بانک مرکزی نشان می دهد که آتش تورم دوباره بعد از دو سال، در حال روشن شدن است.
دولت ایران درصدد است یارانه مواد سوختی و کالاهای اساسی را حذف کند اما بعد از گذشت بیشتر از هفت ماه از سال خورشیدی هنوز مشخص نکرده که قیمت این کالاها بعد از حذف یارانه چقدر خواهد بود.
دولت اکنون اقدامات گسترده ای را برای کنترل قیمت کالاها به اجرا گذاشته است و سعی دارد جلوی افزایش شدید قیمت ها را بعد از حذف یارانه ها بگیرد اما گزارش‌ها نشان می دهد که قیمت کالاها در بازار افزایش پیدا کرده است.
این افزایش قیمت اکنون در گزارش ماهانه بانک مرکزی نیز منعکس شده است.
هشدار به انبارداران
سازمان حمایت از مصرف کننده و تولید کننده از تمامی انبارداران، سردخانه داران و بنکداران سراسر کشور خواسته است که امروز پانزدهم آبان (۶ نوامبر) موجودی کالاهای خود را به این سازمان منعکس کنند.
هدف از این کار "پیشگیری از افزایش کاذب قیمت ها" و جلوگیری از "سوء استفاده احتمالی سودجویان مبنی بر افزایش غیرمنطقی قیمت ها" عنوان شده است.
سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده هشد داده که اگر هر یک از واحدهای موجود، آمار کالاهای انبار شده خود را درست اعلام نکنند، متخلف شناخته شده و پرونده آنها "بدون کوچکترین گذشت و چشم پوشی" رسیدگی شده و با "متخلفان با اشد مجازات برخورد خواهد شد."
همزمان سازمان تعزیرات حکومتی نیز که به پرونده متخلفان رسیدگی خواهد کرد، طرح "تشدید بازرسی و نظارت اصناف" را در شهر تهران به اجرا گذاشته است.
نظرعلی حاجی پاشا مدیر کل تعزیرات حکومتی استان تهران به خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا گفته که هدف این کار "نظارت بر قیمت کالاها به منظور نمایش و اعلام آمادگی سازمان تعزیرات برای برخورد با تخلفات احتمالی اصناف در هنگام اجرای قانون هدفمند کردن یارانه هاست."
در اجرای این طرح، سازمان بازرگانی استان تهران و بازرسان اتحادیه های صنفی نیز با سازمان تعزیرات همکاری دارند.
در هفته های اخیر دولت ایران بارها تهدید کرده است که با افرادی که با هدف سود بیشتر، کالاها را احتکار یا قیمت ها را افزایش دهند، به شدت برخورد خواهد کرد.
توزیع کالاهای کوپنی
ایران از در دوران جنگ هشت ساله با عراق برای کنترل قیمت ها، بخشی از کالاها را به صورت کوپنی (کالابرگ) عرضه می کند. البته در سال‌های اخیر سهم کالاهای کوپنی بسیار کم شده است.
در چند سال گذشته دولت سعی کرد تا میزان کالاهای کوپنی را کم کند و با عرضه کالاها به قیمت آزاد، کوپن را از سیستم توزیع کالا حذف کند، اما بهمن حاج علی، رئیس ستاد بسیج اقتصادی کشور به خبرگزاری مهر گفته است که "دولت برنامه ای برای باطل کردن این کوپن ها (کالا برگ ها) ندارد."
به گفته آقای حاج علی، "توزیع کالاهای کالابرگی (کوپنی) علاوه بر سال جاری، حتما در سال آینده نیز ادامه می یابد."
سال‌ها طول کشیده تا سهم کالاهای کوپنی در میان کالاهای مصرفی خانوارها کم شود، اما رئیس ستاد بسیج اقتصادی می گوید که "اگر نیاز باشد توزیع کالاها در قالب کالا برگ از سوی وزارت بازرگانی برای ایجاد آرامش در بازار صورت خواهد گرفت."
به گفته آقای حاج علی، توزیع قند و شکر، روغن و برنج به صورت کوپنی در دستور کار وزارت بازرگانی قرار گرفته است.
به نظر می رسد که دولت برای مقابله با گرانی احتمالی کالاها، طرح توزیع گسترده کالا از طریق کوپن را نیز به عنوان یکی از راه‌های کاهش قیمت در نظر گرفته است.
بازار
دولت نگران است که بعد از حذف یارانه ها، قیمت کالاها به شدت افزایش پیدا کند.
دولت می گوید که حجم زیادی کالا نظیر روغن، برنج، گوشت و دیگر کالاهای اساسی را ذخیره کرده و به گفته آقای حاج علی، "ممکن است بخشی از ذخیره را در قالب کالا برگ (کوپن) توزیع کنیم، چرا که کالا برگ مطمئن ترین و گسترده ترین راه توزیع کالا است."
طرح هایی که دولت برای کنترل قیمت ها به اجرا گذاشته است، نشان می دهد که تا چه اندازه نگران افزایش شدید قیمت هاست.
بنابر قانون حذف یارانه ها، یارانه شانزده قلم کالا و خدمات با اجرای قانون جدید حذف و این کالاها و خدمات به قیمت بین المللی عرضه خواهد شد و دولت نگران است با حذف یارانه این کالاها، قیمت ها از کنترل خارج شود.
قرار است یارانه موادی مانند بنزین، گازوئیل، گاز، نفت، برق، گندم (نان)، شکر، برنج، روغن، شیر، شکر، در مدت پنج سال حذف شده و این کالاها و خدمات با قیمت بازارهای منطقه خلیج فارس عرضه شود.
در قانون حذف یارانه ها پیش بینی شده است که دولت می تواند در سال جاری، از محل افزایش قیمت کالاهایی مانند بنزین، گازوئیل، برق و گاز، ۲۰ هزار میلیارد تومان (۲۰ میلیارد دلار) درآمد داشته باشد.
اجرای این قانون قرار بود از اول سال آغاز شود اما در کمتر از پنج ماه باقی مانده به پایان سال هنوز مشخص نیست که این کالاها با چه قیمتی عرضه خواهند شد و چه مقدار به قیمت آنها افزوده می شود و دولت چه میزان از درآمد پیش بینی شده را می تواند در ماه‌های باقی مانده از سال با افزایش قیمت ها به دست آورد؟
نیمی از درآمد حاصل از افزایش قیمت ها برای مقابله با تورم ناشی از این افزایش، به صورت نقدی بین مردم توزیع خواهد شد و دولت می گوید در مرحله اول اجرای این طرح ماهانه ۴۰ هزار و ۵۰۰ تومان به حساب هر ایرانی واریز کرده است ولی این پول تا زمان آزاد سازی قیمت ها قابل برداشت نخواهد بود.
نرخ تورم در دی ماه سال ۱۳۸۷ به مرز ۲۶ درصد رسیده بود ولی پس از آن سیر نزولی گرفت و اکنون به کمتر از ده درصد رسیده است.
کارشناسان اقتصادی پیش بینی کرده اند که با حذف یارانه ها و افزایش قیمت مواد سوختی و کالاهای اساسی، تورم دوباره روند صعودی بگیرد.

دستگیری چند گروه موسیقی زیر زمینی در تهران

ساجدی

آقای ساجدی می گوید که تولیدات این گروه از طریق سایت ها و ماهواره منتشر می شد.
سرتیپ حسین ساجدی نیا، فرمانده پلیس تهران، گفته که اعضای دو مرکز تهیه و توزیع موسیقی زیر زمینی را در تهران توسط پلیس دستگیر شده اند.
آقای ساجدی نیا گفته که این افراد در زمینه "انتشار و تکثیر موسیقی مبتذل" فعالیت می کردند و "موسیقی نامعتارف خود را برای استفاده شبکه های مجازی و ماهواری معاند تولید و برای پخش در اختیار آنها قرار می دادند."
رئیس پلیس تهران می گوید افراد دستگیر شده برای "گمراه کردن ماموران پلیس، از محل های مخروبه و متروکه استفاده کرده و برای استتار محل ها، اقدام به شکستن شیشه پنجره ها و نصب پرده های کثیف و پاره روی آن می کردند."
به گفته آقای ساجدی نیا، این افراد با نام های مختلف فعالیت می کنند و "به صورت زیر زمینی اقدام به ضبط و اجرای کلیپ های صوتی و تصویری کرده و با تزئین و مهیا کردن نورپردازی، پس از انتقال (این کلیپ ها) روی سی دی و دی وی دی، اقدام به انتشار این آهنگ های غیر مجاز زیر زمینی از طریق ماهواره و شبکه مجازی می کردند."
گزارشی از تعداد افراد دستگیر شده، انتشار نیافته اما آقای ساجدی نیا می گوید که پلیس پیگیر متهمان دیگری نیز هست و سعی دارد تا دیگر متهمان پرونده را دستگیر کند، به خصوص یک زن که به گفته رئیس پلیس تهران، رد پای وی در تولیداتشان نمایان است.
به گفته آقای ساجدی نیا، "افراد دستگیر شده، از گروه های منحرف اخلاقی می باشند که خود را فارغ از تمامی مسائل زندگی دانسته و در پی آسایش مفرط و بی حد و اندازه هستند."
محدودیت هایی که برای موسیقی در ایران وجود دارد باعث شده تا جوانان به موسیقی زیر زمینی روی بیاورند و کارهای خود را نیز از طریق برخی وسایل ارتباطی از جمله اینترنت منتشر کنند.
این گروهها در سالهای اخیر برای آلبوم های موسیقی های خود، کلیپ های ویدیویی نیز ساخته اند و ساخته های آنها از تلویزیون های مستقر در خارج از ایران نمایش داده شده است.
رئیس پلیس تهران این گروههای فعال در زمینه موسیقی زیر زمینی را "منحرف" معرفی کرده و گفته که آنها با "ترویج بد زبانی و به کار بردن کلمات رکیک، شکستن قبح اعمال ننگین غربی، عادی کردن رفتارهای غلط برای جوانان، باز کردن راه برای نفوذ رفتارهای ناهنجار و مبتذل" برای جوانان تهدید به حساب می آیند.
از دیگر آسیب هایی که به نظر رئیس پلیس تهران، این افراد دارند این است که آنها جوانان را از فرهنگ اسلامی دور می کنند و با عادی جلوه دادن روابط ناسالم میان دختران و پسران جوان و سیاه نمایی اوضاع جامعه، ذهن جوانان را منحرف می کنند.

سید محمد خاتمی که از زمره سخنرانان مدعو به نشست صلح و اتحاد جهانی در لندن بود، متن سخنرانی خود را برای قرائت در اجلاس در اختیار برگزارکنندگان گذاشت. این نشست که با موضوع اسلام هراسی و خشونت و راهکارهای فائق آمدن بر آن در روزهای اول و دوم آبان ماه برگزار شد، چندمین نشست بین المللی است که سید محمد خاتمی به دلیل ایجاد برخی محدودیت ها امکان حضور در آن را نیافته است.ا


NOTE: Please scroll down for FULL English translation of Seyyed Mohammad Khatami's address to GUP summit - London 2010 - Islamophobia and Violence and How to Overcome Such Situation

سید محمد خاتمی که از زمره سخنرانان مدعو به نشست صلح و اتحاد جهانی در لندن بود، متن سخنرانی خود را برای قرائت در اجلاس در اختیار برگزارکنندگان گذاشت. این نشست که با موضوع اسلام هراسی و خشونت و راهکارهای فائق آمدن بر آن در روزهای اول و دوم آبان ماه برگزار شد، چندمین نشست بین المللی است که سید محمد خاتمی به دلیل ایجاد برخی محدودیت ها امکان حضور در آن را نیافته است

متن کامل این سخنرانی در پی می آید:ا

به نام خدا

گرچه شرق و غرب هر دو دارای جهانهای متعددی هستند، ولی اگر به تسامح بپذیریم که غرب جهانی دارد که دارای وحدت و هویت مشخص است و اسلام نیز دارای جهانی با چنین ویژگی هایی است، آیا لازمه چنین نظری برخورد گریزناپذیر میان جهان اسلام و جهان غرب است؟ چنانکه در ”شبه نظریه برخورد تمدن ها“ بر آن تأکید شده است یا اینکه می توان از گفت و گو و تعامل میان این دو جهان صحبت کرد؛ امری که نظریه گفت و گوی تمدن ها بر آن تأکید دارد.ا

البته نمی توان و نباید از ذهنیتی که در اثر رویدادهای تاریخی برای این دو جهان پیش آمده است و احیاناً کار تعامل را مشکل کرده و می کند غفلت کرد.ا

تاریخ شاهد جنگهای صلیبی بوده است که دو جهان غرب مسیحی و شرق اسلامی را در برابر هم قرار داده است و موجب نوعی کینه تاریخی میان وابستگان این دو عالم شده است. از سوی دیگر تهاجم مسلمانان به غرب را می بینیم که حتی برای مدتی نسبتا دراز بخش های مهمی از غرب تحت سیطره مسلمانان بود. ولی این هر دو برخورد اگر منشاء جنبه های منفی عاطفی بوده است، به لحاظ تمدنی و عقلانی و فرهنگی آثار بسیار مهمی برای هر دو جهان بخصوص غرب داشته است و غرب از جهان اسلام و مسلمانان بسیار آموخته، چنانکه هیچگاه نمی توان تأثیر اسلام و تمدن مسلمانان را در تحولی که در غرب به پیدایش جهان متجدد انجامید نادیده انگاشت.ا

این رویاروییها به همین جا ختم نشد. پس از آن نیز باز شاهد مواجهه های فاجعه آمیز غرب با شرق بوده ایم و این بار غرب در چهره استعماری خود با شرق و جنوب و از جمله جهان اسلام روبرو شد و خسارات معنوی و مادی فراوانی به بار آورد. کشورهای اسلامی در مدتی بیش از دو قرن تحت استیلای مستقیم استعمار بودند و اگر سلطه مستقیم غرب هم نبود مردم این جهان محکوم حکم ظالمانه حکومت های مستبد و فاسد وابسته به غرب بودند، حکومت هایی که برآمده از اراده و انتخاب مردم نبودند بلکه حافظ منافع مادی و استراتژیک دولتهای غربی در کشورها و منطقه خود بودند.ا

در این مدت حرکت ها و جنبش هایی نیز در جهان اسلام پدید آمده است که بعضاً از ایدئولوژی اسلامی بهره می گرفته اند و برخی دارای ایدئولوژی های غیراسلامی بودند که آن را از غرب عاریت گرفته بودند، هرچند بر ضد غرب به کار می بردند. وجه مشترک این جنبش ها از جمله این بود که غرب را در وجهه استعماری آن می دیدند و نسبت به آن نگاه بدبینانه و ستیزجویانه داشتند.ا

امروز علاوه بر اینکه مرزهای ارتباط بشر با یکدیگر از میان برداشته شده است یا شدیداً نازک و محدود شده است باید به نحوه ای دیگر از رابطه اندیشید که هر دو جهان از آن بهره مثبت بگیرند.ا

چنانکه می دانیم انبوهی از مسلمانان در اروپا و کشورهای غربی زندگی می کنند که با کمال تأسف با مشکلاتی روبرو هستند که عمدتاً تاریخی و عاطفی است این مشکلات از یک سو ناشی از برداشت و بینش غلط حکومت ها و نظامهای غربی است که سبب شده است به مسلمانان نه به عنوان شهروندان درجه یک بلکه به عنوان بیگانه هایی که هویت و استقلال فکری و مدنی غرب را مورد تهدید قرار می دهند بنگرند و آشکارا یا در عمل آنان را تحت فشارهای روحی و سیاسی و اجتماعی می گذارند.ا

از سوی دیگر برخی از مسلمانان نیز همچنان به نظامهای غربی به عنوان نظامهایی که در بیرون از مرزهای ملی خود با چهره ای استعماری با مسلمانان روبرو شده و همه منافع و منابع مادی و معنوی آنان را به نفع خود مصادره کرده و با تحمیل حکومت های فاسد و مستبد به تحقیر و تضییع حقوق آنان پرداخته اند می نگرند.ا

اینها از جمله اموری است که اگر بخواهیم شاهد وضعیتی بهتر برای هر دو طرف باشیم باید تغییر کند.ا

من اما می خواهم به وجه دیگری از قضیه نگاه کنم که می تواند امید بخش باشد.ا

اگر از موانع سخت تاریخی گذر کنیم و اندکی به عمق بنگریم در می یابیم که جهان اسلام تنها جهانی است که می تواند مستقیما با غرب گفت و گو کند. اینکه خاورمیانه بخصوص ایران مسیر عبور سیاحان اروپایی به آسیای دور و چین و هند بوده است تنها نکته ای تاریخی و جغرافیایی مربوط به گذشته نیست. در آن رمز و رازی نهفته است که اگر هوشمندانه رازگشایی کنیم افق های دلپذیر و امیدوار کننده ای را روبروی خود خواهیم دید.ا

غرب بنا بر دلایل سیاسی مدتی سعی کرد با اعراض از عالم اسلام مستقیماً با چین و هند و سایر ملتهای آن مناطق گفت و گو کند اما این کار تنها در سطح نخبگان باقی مانده و خواهد ماند و موجب همزبانی میان این دو جهان در سطح عام نشده است. و من می گویم گفت و گوئی که موجب جریان یافتن هوای تازه در فرهنگ غرب شود و این هوای تازه عمومیت پیدا کند گفت و گو با عالم اسلام است.ا

به اجمال به پاره ای از عناصر اصلی زبان مشترک برای گفت وگو میان اسلام و غرب اشاره می کنم.ا

الف) وابستگی این دو جهان به دو دین وحیانی ابراهیمی که دارای مشترکات فراوان بوده و این مشترکات هم در ذات دو دین و نه عوارض آن است.ا

مسیحیت، یهودیت و اسلام، این سه دین توحیدی بزرگ دارای بیشترین عناصر مشترک فکری و ایمانی هستند و بخصوص نمی توان از تأثیر شدید متکلمان و فیلسوفان بزرگ غربی از متفکران و فیلسوفان اسلامی پس از رشد کلام و فلسفه اسلامی یاد نکرد.ا

ب) یونان میراث مشترک غرب مسیحی و تمدن غربی و شرق مسلمان و تمدن اسلامی است. با نادیده گرفتن تأثیر انتقال فلسفه یونان با واسطه زبانهایی چون سریانی و پهلوی و عربی به غرب بخش بزرگی از ظرایف تاریخ فلسفه یونان و غرب برای همیشه ناشناخته می ماند.ا

البته ریشه های مشترک درخت فرهنگ و تمدن و دانش ملل غربی یعنی میراث یونانی لاتینی و یهودی و مسیحی غرب الزاما موجب پدید آمدن آثار همگون و یکنواخت نشده است. این عدم تطابق در آثار بزرگ فکری و فرهنگی غرب بدان حد است که باید در استناد به واقعیت تاریخی و فرهنگی واحدی به نام غرب بسیار محتاط باشیم. گرچه با چشم پوشی از دیگر ویژگی های غربیان و با توجه به وجوه اشتراک متعدد میان ایشان شاید مجاز باشیم از واقعیتی مستمر در طول دو هزار و پانصد سال تمدن بشری به نام غرب سخن بگوییم ولی همزمان در عین حال نباید تکثر موجود در این امر کلی واحد را مورد غفلت قرار دهیم. غرب وحدتی دارد که با کثرت تعارض ندارد و این حقیقت در مورد شرق هم صادق است.ا

این کثرت در عین وحدت در هر دو جهان زمینه های فهم بیشتر و آسان تر از یکدیگر را فراهم می آورد و می تواند هر دو طرف را در کشف کاستی های آنان توانمند تر کند.ا

به هر حال برای رسیدن به ذهنیتی بهتر که غرب و شرق به طور عام و غرب و جهان اسلام به طور خاص در عین برخورداری از هویت ویژه خود بتوانند در کنار یکدیگر و برخوردار از امنیت و حرمت باشند باید اموری را مد نظر قرار داد که به بعض آنها اشاره می کنم.ا

ا   1- باید هر دو جهان بر آثار منفی برخوردهای تاریخی غلبه کنند و کینه هایی که به هیچ وجه ریشه در عمق فرهنگ های متفاوت دو جهان ندارد به دور بریزند و بخصوص در این مورد باید از تأثیر منفی نیروهای متعصب افراطی خشونت گرا که همواره بر طبل کین توزی و برخورد می کوبند و به سادگی ابزار دست قدرتهایی می شوند که منفعت خود را در جنگ و ستیز میان جهان اسلام و جهان مسیحیت و جهان غرب می دانند غافل نماند که نمونه آن را در پیشنهاد و بعد عمل جنایتکارانه اهانت به قرآن کریم دیدیم که الحق جهان اسلام را برانگیخت و جهان مسیحیت نیز در برابر آن موضع درست گرفت. ما مسلمانان نیز نباید این جنایت و دیوانگی را به حساب آیین بزرگ مسیحیت و مسیحیان مؤمن و خردمند بگذاریم.ا

ا   2- غرب باید بپذیرد که دوران استعمار به سر آمده است و نمی تواند و نباید به بهانه تأمین منابع به اصطلاح حیاتی خود که به غلط آن را منافع بشری معرفی می کند به هر اقدامی علیه دیگران دست بزند.ا

غرب باید از غرور قرن نوزدهمی خود دست بردارد، بخصوص با توجه به آثار بحرانی که در فرهنگ و تمدن غرب بوجود آمده است و از جمله متفکران بزرگی در خود غرب آن را مورد توجه قرار داده اند.ا

در اینجا توجه به این نکته ضروری است که متأسفانه در دهه های اخیر بخصوص پس از فروپاشی رقیب جهانی غرب یعنی اردوگاه سوسیالیسم، آنان که دچار توهمات دوران استعمار بودند و همواره برای تأمین سلطه جهانی خود به دشمن فرضی نیاز داشتند اسلام را به جای رقیب دیرینه خود نهادند و جهان رو به رشد و اندیشه استقلال طلب جان گرفته در جهان اسلام را همان دشمن فرضی به حساب آوردند و از دل این توهم خطرناک پدیده ویرانگر ”اسلام هراسی“ در آمد که تاکنون خسارات فراوانی برای هر دو طرف به بار آورده است هر دو سوی ماجرا بخصوص اندیشمندان غربی باید با این پدیده شوم نیز به مبارزه برخیزند و همچنانکه جهان اسلام نیز نباید رنجهایی که از سوی غرب سیاسی تحمل کرده است به صورت غرب ستیزی (مراد وجهه مدنی غرب است) ابراز کند.ا

غرب می تواند با اعلام پایان دوران استعمار به هر دو صورت قدیم و جدید خود و با هر نام و عنوان دیگر افق را به سوی جهانی که بیشتر بر مدار مشترکات ملت ها و تمدن ها و بخصوص تمدن اسلام و غرب می چرخد باز کند.ا

ا   3- غرب باید بداند همانگونه که بسیاری از متفکران ژرف اندیش آن دیده اند و گفته اند که امروز تمدنی که به وسیله سلطنت تکنیک عالم گیر شده است گرفتار بیماریهایی است که پرشورترین مدافعان آن نیز نمی توانند آنها را انکار کنند و از جمله غفلت از ”امر قدسی“ و حتی ستیز با آن است. غرب می تواند از اسلام بسیار بیاموزد و نقائص تمدن بزرگ خود را که دست آوردهای عظیمی نیز داشته است رفع کند. همانگونه که مسلمانان می توانند و باید بسیار از غرب بیاموزند.ا

در حوزه تمدن و تفکر غیرغربی از جمله در حوزه تمدن و تفکر اسلامی نیز نیازمند تجدید نظر در پاره ای از مواضع و امور هستیم.ا

اولاً: تفکیک میان حقیقت اسلام با آنچه به نام اسلام در تاریخ تحقق یافته است و تکیه شجاعانه بر اجتهادی پویا و متناسب با زمان و مکان.ا

ثانیاً: تفکیک میان وجهه استعماری و سیاسی تمدن غرب با جنبه فکری و فرهنگی آن و پذیرش دست آوردهای عظیمی که داشته است و نیز توجه به وجوه مشترک میان تمدن اسلامی و تمدن غربی.ا

ثالثاً: ساخت و پرداخت زبانی که با آن بتوان با جهان مقهور تکنیک گفت و گو کرد. این زبان کاملاً معدوم نیست ولی هنوز چندان نبالیده است که بتواند بی تزلزل و آشکارا معانی و مفاهیم موجود در ریشه های خود را بازسازی کند.ا

نهایتاً می خواهم بگویم با پذیرش وحدت روح بشری و با تکیه بر اصول اخلاقی عام و روشنی که ضامن زندگی صلح آمیز و عادلانه انسان می شود باید امیدوار و با نشاط برای رفع هرگونه ظلم و تبعیض به یکدیگر اعتماد کنیم و یکدیگر را یاری برسانیم.ا

سخن زیبای قرآن که ”گوته“ متفکر و شاعر بزرگ آلمانی به زیباترین وجهی آن را ترجمه کرده است بهترین کلامی است که در این بحث می توان به آن استناد کرد:ا

ولله المشرق و المغرب

غربی باید مسلمانان را به عنوان بخشی از جامعه خود و شهروندانی به حساب آورد که از همه حقوقی که برای بشر و هم وطنان خود به رسمیت شناخته شده است برخوردارند، از جمله حفظ هویت و سنتهای آنها و مسلمانان نیز باید به عنوان شهروندان جهان غرب در عین پایبندی به آیین و فرهنگ خود به مقتضیات زیستن در جهان غرب نیز توجه داشته باشند.ا

متشکرم



Seyyed Mohammad Khatami – former president- who was one of the invited speakers of the GUP summit which was held in London, UK in October 2010 on the topic of “Islamophobia and Violence and How to Overcome Such Situation” had sent his speech to the organizers of the summit. This summit is along the recent few international events that Seyyed Mohammad Khatami could not attend due to the restriction imposed on him by the Iranian government.

The full English translation of Seyyed Mohammad Khatami`s speech is as follows:


In the name of God

Even though the East and West both encompass numerous worlds, we can still accept that the West can be characterized as a unified world with a specific identity and Islam can also be considered to be the same. Would the acceptance of this claim necessitate the inevitable clash between the Islamic and Western worlds—as was emphasized in the pseudo-theory of Clash of Civilizations? Or is possible speak of dialogue and cooperation between these worlds, as is underlined in the theory of Dialogue among Civilizations.

Of course, we must not and cannot ignore the mentality that has been borne out of historic events and have made and continue to make interaction between the Western and Islamic worlds difficult. History has seen the crusades which has pitted the Christian West against the Islamic East and has instigated a historic grudge between the adherents of these two worlds. On the other hand, we see the Muslim invasions of the West and even for relatively long periods of time important parts of the West were under Islamic rule. Even though these two experiences had negative emotional impacts, they were sources of immense cultural, intellectual and civilizational influences for both worlds, especially the West. The West has learned much from the Islamic world and Muslims, to an extent that you cannot deny or ignore the influence of Muslims and Islamic civilization on the process that led to the emergence of the modern world in the West.

The interaction between these two worlds did not stop there. We have again witnessed the catastrophic confrontation between the East and West, when this time the West confronted the East and South, including the Islamic world, as a colonizing force and caused severe material and moral destruction. For more than two centuries, Islamic countries were under the direct exploitation of colonialism. Even in instances where the exploitation was not direct, the people of the Islamic world were subjugated to the rule of tyrannical and corrupt government who were affiliated with the West. Such governments were not representatives of their people, but would merely secure the material and strategic interests of Western powers in their country and the region.

At the same time, movements were formed in the Islamic world, some of which were influenced by Islamic ideology, while others had non-Islamic ideologies which were borrowed from the West, although then used against the West. All of these movements saw the colonial aspect of the West and shared their scepticism and animosity towards it.

In today’s world, where communication barriers have been removed or greatly reduced, a new approach must be formulated in which both worlds can mutually benefit. As we know, a large number of Muslims currently live in Europe and Western countries. Unfortunately, they face problems, most of which stem from historical and emotional factors.

One reason for such problems is the misunderstanding and misconception of Western governments and systems which view Muslims not as first class citizens, but as aliens who threaten the civil and intellectual independence of the West.

Thus, Muslims are either blatantly or in effect put under emotional, political and social pressure. On the other hand, some Muslims still view Western governments as establishments which, outside of their borders, approach Muslims with a colonial mindset, taking control of their material and intellectual resources while imposing on them tyrannical and corrupt governments which abolish their rights and humiliate them. These are matters which need to change if we envision a better situation for both sides.

But I would like to look at the situation from a different angle whereby it can be more promising.

If we could surpass the historical obstacles and look deeply into the situation, we would realize that the Islamic world is actually the only world with which the West could have a direct dialogue. The fact that the Middle East, and especially Iran, was a pathway for European travellers to India, China and the Far East should not be taken as a mere historical and geographical reality that lies in the past. But in this, lies a mystery which, if explored tactfully, could open our horizons to a more pleasant and promising situation.

Due to political reasons, the West made an attempt to directly engage the Far East and India while sidestepping the Islamic world. However, this attempt has remained at the level of the elite, and will continue to do so and will not result in wider understanding between the two worlds at the level of the general public.

I am proposing that the dialogue with the Islamic world will fill the Western culture with fresh air, and this fresh air will become commonplace to the general public. I will briefly touch upon a few common grounds on which this dialogue could be based:

a) Both worlds rely on Abrahamic faiths that have a lot in common and these commonalities lie within the spirit of these faiths. Christianity, Judaism and Islam, these three monotheistic religions share most of the intellectual and spiritual aspects among themselves. In particular, it would be impossible to overlook the great influence of Muslim intellectuals and philosophers on great Western philosophers and jurists.

b) The Greeks are a common legacy for both the Christian West and Western civilization, and the Muslim East and Islamic civilization. Greek philosophy was passed on to the West through intermediate languages such as Syriac, Pahlavi and Arabic. If the impact of this transition is dismissed, a great part of the subtleties of Greek and Western philosophy will forever remain unknown.

Of course, the common roots of Western culture, civilization and knowledge, meaning Greek, Latin, Judaic, and Christian heritage, have not resulted in harmonized and homogenous thoughts. The divergence in Western culture and thought is so great that one should exercise due caution when addressing this historical and cultural unit as the “West”. Though we might be able to speak of this continuous entity with two thousand and five hundred years of civilization as the “West”, we must not neglect the diversity that exists within this unity. The West has a diversity which does not stand in the face of its unity, and the same is true for the East. This diversity that exists within each of the Eastern and Western worlds can pave the way for easier and enhanced understanding of one another, and strengthen both sides in discovering their shortcomings.

For attaining a better understanding among the West and the East generally, and the west and the world of Islam in particular, while respecting each other’s particular identities and living in security and peace, we ought to take into consideration certain important points:

1- The two worlds should overcome the negative effects of the historical conflicts and put aside the hostilities that have no roots in the depth of their own culture. In this regard, we should not neglect the negative impact of fanatic, extremist and violent groups that always beat the drum of conflict and hostility and are easily used by those powers who promote their interests through war and conflict between Islam and Christianity. The most recent example of such madness was the intention to burn the Holy Quran and those criminal and contemptuous actions related to that. This awakened and shocked Muslims around the world and the Christians also took an appropriate stance against it. We the Muslims should not relate this notorious and criminal action to the great religion of Christianity and the devoted and wise Christians.

2- The West must accept that the era of colonialism has come to end. Thus, it cannot and should not resort to arrogant actions against others under the pretext of securing their so-called vital resources while introducing it as the interest of humanity. Unfortunately after the collapse of the Socialist bloc, those who had colonial illusions and always needed an imaginary enemy substituted Islam as their old opponent. They treated the development and revival of independent thoughts in the Islamic world as a new threat. Under such a delusion the dangerous phenomenon of “Islamophobia” emerged; that has inflicted huge damages to both sides. The global community should combat this trend; particularly the western thinkers must take a firm stance against it. The West can open a new horizon by admitting that Colonialism in both old and new forms has come to end and in this way provides the ground for a world revolving around commonalities of nations and cultures and in particular Islam and the West.

3- Even though the West has become the world’s most technologically advanced civilisation, it is suffering from diseases that even its most ardent supporters cannot deny and that is neglecting the “sacred”, or worse even, fighting against it. In this regard the great Western civilization, which has had impressive accomplishments, can learn from Islam and rectify its shortcomings in this regard. By the same token Muslims can and should learn from the Western civilisation and its progress.

From the standpoint of non-western civilisation and thought, including the Islamic civilization, we need to review and reconsider some of our position and approaches. These include:

(a) Differentiate between the true Islam and what has occurred in the course of history under the name of Islam. In this context a courageous and dynamic Ijtihad, mindful of contemporary time and place, is much needed.

(b) Differentiate between the political/colonial aspect of Western civilisation from its intellectual/cultural aspects which have resulted in a great human achievement. Due consideration must also be given to the common aspects of Western and Islamic civilisations.

(c) To create a language that enables us to conduct dialogue with the world dominated by technology. This is not impossible, but it has to be worked on.

(d) Relying on the unity of human spirit and universal ethical principles to lead us to a just and peaceful life; we should trust and help each other against tyranny and discrimination.

Western citizens should regard Muslims living in the West as citizens entitled to all human rights and recognise and respect the different identities and traditions of Muslims. And Muslims in the West have a duty to take into consideration the imperative of living in the West as good citizens as well as true Muslims.

آهنگ جدید وبسیار زیبای سیاوش شمس با نام گل من


آهنگ جدید وبسیار زیبای سیاوش شمس با نام گل من


MP3 128
OGG 56

آهنگ جدید علی قافیه و امید سفیر به همراهی علی هایپر بنام آیس پک




Right Click & Save Target As

سرور اختصاصی:


دانلود با کیفیت 128

لینک کمکی:

دانلود با کیفیت 128